سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دلمشغولی های من



چرا ؟! نه واقعا چرا؟!
دوست دارم یکی بیاد بگه چرا آدمها این جوری شدن! چرا همه با هم می جنگن! چرا همه سر هم کلاه میگذارن و به هم دروغ میگن!
چرا دوست داشتن شده وسیله برای کامجویی و سود بردن!
چرا دیگه نمیشه مثل موقعی که همه دور یه سفره جمع می شدن و منتظر می موندن تا در کنار هم یه لقمه نون و پنیر بخورن ، اما بنازن به اینکه با عشق می خورن، باشیم!؟
همه انگار با هم غریبه شدن! دوستی ها کم رنگ شده و حتی اگه از کنار هم رد بشن یادشون میره که حتی به هم لبخند بزنن!
بابا دوستی چیه ، حتی اعضای یه خانواده هم با هم غریبه شدهن و حتی موقع غذا خوردن دور هم نمیشینن چه برسه به اینکه بشینن دو کلمه با هم حرف بزنن و از مشکلات و از شادی ها و حرف هاشون بگن؟!

به خدا گاهی با خودم فکر میکنم نکنه من یه ایرادی دارم که همیشه لبخند میزنم و سعی می کنم حتی در اوج خستگی بشاش باشم!!
تو رو خدا دقت کنید ! انقدر همه اخم می کنن و تو فکر هستن همه رو پیشونی هاشون خط داره!!!

دلم لک زده واسه روستا... هر چند روستاهای الان دیگه مثل قبل نیستند اما جدا صفایی داره هنوز... هنوز هم بوی نونای تازه که از تنور میاد بیرون به آدم میگه که عشق و آرامش هست، دوستی و محبت هست، هم دلی و هم زبونی هست...

دلم بد جوری هوای کهنگی و کاهگل کرده....


http://i30.tinypic.com/r1e7ac.jpg

در روشنی صبحدم
در آسمان صاف
بلکه ابری بازیگوش
مثل یک دلقک در سیرک بزرگ مرا می خواند
در گوشه تاریک حسرت دل، به خاطرات گذشته دلخوشم
من اینجا مانده ام برای ابد ...

در روزگار جدید
کسی از احساس حرف نمی زند
کسی از طیف رنگ ها نمی گوید
در آنجا و در اینجا
من هنوز منتظرم، یک گام بیشتر،
شب درازتر،
مهتاب روشن تر،
کسی از آینده می گوید ...

تنم می لرزد از روزگار جدید
از آدم های جدید
کاش همه چیز کهنه شود
و دیوارها بوی کاهگل دهد....


به امید روزهای قشنگ


نوشته شده در پنج شنبه 87/7/25ساعت 10:47 عصر توسط ققنوس نظرات ( ) | |




روز چهارشنبه 29 خرداد ماه سی و یکمین سالروز درگذشت استاد بزرگ و متفکر معاصر دکتر علی شریعتی بود. کسی که همیشه در ذهن اهل تفکر مثل یه ستاره می درخشه. نه تنهت در یاد اساتید منطق و فلسفه بلکه در ذهن عموم مردم.

 
انقدر زبان استاد شیوا و روان هست که حتی بسیاری از نوشته های ایشون بر زبان اهل دل و دوستداران عشق و دوست داشتن هم جاریست.
 
به یاد استاد یکی از نوشته هاشون رو که خیلی دوست دارم اینجا براتون می نویسم ، امیدوارم که شما هم لذت ببرید.
 
 

 

شگفتا وقتی که بود نمی دیدم

وقتی می خواند نمی شنیدم؛
وقتی دیدم که نبود
 وقتی شنیدم که نخواند؛
 
چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال ، در برابرت می جوشد و می خواند و می نالد ، تو تشنه آتش باشی و نه آب ....
و چشمه که خشکید...
  چشمه که ، از آن آتش ، که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت و آتش کویر را تافت و در خود گداخت و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید ...
تو تشنه آب گردی و نه تشنه آتش ،
و بعد عمری ...
 گداختن از غم نبودن کسی ، که تا بود از غم نبودن تو می گداخت!...
و تو آموختی که آنچه دو خویشاوند را در غربت این آسمان و زمین بی درد دردمند می دارد و نیازمند و بی تاب یکدیگر می سازد دوست داشتن است ...
 
 
دوستای گلم خیلی خوشحال می شم که شما هم هر کدومتون که این بلاگ رو خوندیدی به یادگار جمله ای از شریعتی که تو یادتون هست رو اینجا حک کنید که به یادگار بمونه
 
 
 

نوشته شده در پنج شنبه 87/7/25ساعت 10:47 عصر توسط ققنوس نظرات ( ) | |

سلام دوستای گلم281.gif 

خوبید همتون خیلی وقت بود که دلم هواتون رو کرده بود 277.gif

اما نمی رسیدم آپدیت کنم بلاگم رو

اما امروز بعد از مدتی اومدم اونم با انجام یه کار خیلی فرهنگی 272.gif

اونم تحریف کمی تا قسمتی ابری داستان هیزم شکن صداق چوبک و یه انتهای فوق ... آره238.gif

دیدم همه دارن تحریفش میکنن گفتم منم آخرش رو به سبک خودم تحریف کنم 110.gif

 

یه روز یه هیزم شکن وقتی توی جنگل داشت شاخه یه درخت رو قطع می کرد ، تبرش از دستش در رفت و افناد توی دریاچه کنارش... وقتی مرد داشت گریه می کرد 254.gif ، فرشته ظاهر شد 279.gif  و پرسید: "چرا داری گریه می کنی؟"... مرد گفت که تبرش افتاده توی آب... فرشته رفت زیر آب و بعد با یه تبر طلا ظاهر شد و پرسید: "این تبر توئه؟"... مرد گفت: "نه"... 25.gif

فرشته دوباره رفت زیر آب و این دفعه با یه تبر نقره ظاهر شد و پرسید: "این تبر توئه؟"... مرد گفت: "نه"25.gif  ...

بازم فرشته رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: "این تبر توئه؟"... مرد گفت: "آره ، خودشه" 21.gif ...

فرشته از راستگویی مرد خیلی خوشش اومد 16.gifو هر سه تا تبر رو داد به مرد و مرد خوشحال برگشت خونه15.gif

 و ادامه 275.gif....
 

یه روز وقتی مرد هیزم شکن و زنش داشتند کنار اون دریاچه راه می رفتند 278.gif، زن هیزم شکن افتاد توی آب! 175.gif... مرد زد زیر گریه 254.gifو فرشته ظاهر شد 279.gif... فرشته پرسید: "چرا داری گریه می کنی؟"... مرد گفت: "اوه فرشتهء مهربون! زنم افتاده توی آب!"253.gif ..

فرشته رفت زیر آب و بعد همراه با جنیفر لوپز ظاهر شد! 175.gif... فرشته پرسید: "این زن توئه؟"... مرد گفت: "آره ، خودشه!" 272.gif... فرشته برزخی شد و داد زد: "ای حقه باز! این حقیقت نداره!" 97.gif...

مرد جواب داد: "اوه منو ببخش فرشتهء من! 281.gif یه سوء تفاهم پیش اومده... ببین ، اگه من در مورد جنیفر لوپز   connie_24.gifمی گفتم نه ، تو دوباره می رفتی و با کاترین زتا جونز connie_1.gif  بر می گشتی! ...

 بعد من بازم می گفتم نه ، و تو باز می رفتی و این دفعه زنم 280.gif رو می آوردی ... و وقتی من می گفتم آره خودشه ، تو هر سه تا رو می دادی به من!270.gif...

ولی من مرد بدبختی هستم و از پس خرج و مخارج سه تا زن بر نمیام 258.gifو نمی تونم از هر سه تا مراقبت کنم... همین یکی هم واسه هفت پشتم بسه! "...

فرشته هم انقدر از این منطق و استدلال خوشش اومد 16.gifکه جنیفر رو دوباره انداخت توی آب 175.gifو خودش رفت سالیان دراز با مرد زندگی کرد!!! Vishenka_11.gif Laie_23.gif...

 

 

نکته اخلاقی think  : سعی کنید اگر عاشق یه فرشته شدید 218.gif حس حسادتش رو تحریک کنید 233.gif

البته این فرشته میتونه یه دخمل ناز و گوگولی باشه connie_1.gif یا یه آقا پسر  271.gif. ببخشید واسه پسرا چیزی نگفتم چون معمولا پسرا نه ناز هستن و نه گوگولی  1.gif

 

تا بعد 94.gif...





نوشته شده در پنج شنبه 87/7/25ساعت 10:47 عصر توسط ققنوس نظرات ( ) | |

به دقت گوش کن...
اینجا همه چیز بی صداست...
زمان پیوسته در حال گذر است...

آیا تا به حال کسی پرسیده چرا اینقدر ساکت و آرام می گذرد؟
به خودت سخت نگیر، پاسخ این سوال ساده است.

عشق همچو آواره ای سرگردان و بی هدف در شهر پرسه می زند تا شاید در آخرین لحظات، کلید خوشبختی را به چشمانی پاک و معصوم هدیه کند.



آری دیگر عشق نیست تا از برکت لحظات شیرین دوست داشتن، گذر زمان را حس نکند...
باور برایت سخت است، نه؟ این روزها بازار تهی خرید و فروش عشق پر رونق است.

راستی اگر می خواهی نشان عاشقی را پیدا کنی، آن را فقط در نگاه خسته ی پدر بزرگ و مادربزرگ جستجو کن...



جایی که سالهاست حرص و طمع دفن شده ...

چه زیبا که در خانه شان، آرامشی پر رمز و راز حکمفرماست...

سکوت فریاد دل من است...
فقط تو باورش کن...

 

نوشته شده در پنج شنبه 87/7/25ساعت 10:47 عصر توسط ققنوس نظرات ( ) | |

 
ما با علی(ع) چه می‌کردیم؟!
 
رمضان هر سال و به ویژه شب‌های قدر، فرصتی است که مردم ما تجدید خاطره از علی‌(ع) می‌کنند و با برگزاری مراسم عزاداری، به نکوداشت و تعظیم خاطره آن امام همام می‌پردازند و شاید تقارن ضربت خوردن و شهادت آن حضرت با دو شب از شب‌های احتمالی قدر، تصادفی نباشد و فرصتی باشد که در قدر و اندازه علی(ع) نیز تفکری مجدد شود.

به نظر می‌رسد مسئله شهادت علی(ع) مسئله کهنه‌ای نباشد؛ یعنی موضوع شهادت علی(ع)، موضوعی استمراری است که این راه، هر ساله تعدادی شهید و قربانی دارد و ما با بزرگداشت یاد علی(ع) و حتی امام حسین(ع) به صورت نمادین، در حقیقت به بزرگداشت همه کسانی می‌پردازیم که شهید این راه هستند. حال پرسش کلیدی که در این جا مطرح است، این‌که آیا اگر علی(ع) با این مشخصات در دوران‌های بعدی و به ویژه دوران امروز ما می‌زیست، سرنوشتی غیر از شهادت پیدا می‌کرد؟ یعنی آیا در محراب مسجد کوفه، علی(ع) بود که به خاک و خون کشیده شد یا علی(ع) کسی بود که وی را به جرم پاسداری و عدالت کشتند؟ به نظر می‌رسد که علی(ع) تقاص عدالت بی‌مثل و مانند خویش را پس ‌داد، همان‌گونه که حسین(ع) تقاص ظلم‌ناپذیری خویش را. البته این مطلب می‌تواند طرح بحث یک موضوع علمی و تحقیقی باشد که باید صاحب‌نظران و شیعیان راستین و واقعی علی(ع) آن را مورد تدقیق و موشکافی قرار دهند.

در این نوشتار، سعی شده است به شرایط و مؤلفه‌هایی که باعث شهادت علی(ع) در زمان صدر اسلام اشاره شود و به مطالعه تطبیقی این شرایط با وضعیت موجود جامعه پرداخته شود. اگر علی(ع) را وجود مقدسی بدانیم که به کین عدالتخواهی کشته شد، امروز نیز این راه و قافله کشته‌هایی نخواهد داشت که به کین عدالت شهید شوند؟ به دیگر سخن آن‌که شاید کمی تلخ بنمایاند؛ رفتار جامعه امروز ما با جامعه آن روز کوفه و مدینه و شام تفاوت جدی خواهد داشت یا نه و آیا همان الگو، امروز نیز الگوی عدالت‌ستیزان خواهد بود؟

علی(ع) در زمان حکومت خویش با چند دسته دوست و دشمن که سرانجام همگی به دشمن تبدیل شدند روبه‌رو بود:
1
ـ سابقون: شاید بتوان از این دسته به افرادی مانند «طلحه» و «زبیر» اشاره کرد؛ یعنی نسلی که انقلاب رسول گرامی اسلام را درک کرده بودند و در آن زمان، جزو صحابه و به اصطلاح افراد نزدیک به رسول‌الله(ص) شمرده می‌شدند، اما بعدها در حکومت عثمان به همین بهانه، امتیازات ویژه‌ای گرفته و زمانی که امام علی(ع) مانع آن شد، برآشوبیدند. در جامعه امروز ما نیز این گروه همواره وجود داشته و دارند. در مدل تطبیقی، افرادی هستند که در زمان حضرت امام(ره) در مصادر درجه یک حکومتی بودند و برای خود امتیازاتی متفاوت از مردم قائلند.

2
ـ مسئولان حکومت‌های سابق: علی(ع) پس از رسول‌الله(ص) با سه حکومت روبه‌رو شد؛ گروهی از مسئولان این حکومت‌ها و به ویژه استانداران آنها در گروه افرادی بودند که علی(ع)، همواره مورد آزار و اذیت این گروه قرار داشت. نماد بارز این گروه، معاویه بود که در زمان عمر و عثمان، متولی حکومت شام ـ که از مرزهای اسلامی به شمار می‌رفت ـ بود. در جامعه امروز ما نیز این گروه‌ها و افراد هستند.

3
ـ معترضین: عملکرد جامعه اسلامی پس از رسول‌الله(ص) و در سه حکومتی که بر سر کار آمده بودند، منجر به تشکیل طبقه‌ای از سرمایه‌داران و ثروتمندان شده بود. اندوختن ثروت از راه‌های نامشروع و با استفاده از رانت‌های حکومتی از مشخصات بارز این گروه بود. وجود این گروه در جامعه امروزی ما به خوبی پیداست و نیاز به کمترین استدلالی ندارد.

4
ـ متحجران و افرادی که توسعه فکری پیدا نکرده بودند و به قشر و ظاهر و پوسته دین متمسک می‌شدند و با تفسیر نادرست آیات قرآن، به زعم خویش، از علی(ع) در دریافت پیشی گرفته بودند. این گروه که نماد بارز آن، «خوارج» بودند، پس از دشمنی‌های فراوان، سرانجام به قتل علی(ع) مبادرت ورزیدند و فرق عدالت را در شب نوزدهم رمضان و در محراب مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی، شکافتند.

5
ـ عامه مردم: عامه مردم معمولا تحت تأثیر طبقه نخبگان جامعه قرار می‌گیرند و به نوعی، رفتاری تبعیت‌آمیز دارند. این گروه بسیار بزرگ جامعه به خودی خود، نه تنها بد نیستند، بلکه در شرایط معمولی و عادی، طالب عدالت نیز هستند، اما به تجربه ثابت شده است که عامه مردم، عدالت را تا آنجا می‌پذیرند که حق ایشان را از دیگران بستاند و آنگاه که از ناحیه عدالت ضرری متوجه خود آنان بشود، روی خوش به آن نشان نمی‌دهند و آن را افراطی‌گری می‌شمارند؛ بی‌دلیل نیست که در جامعه‌ای، رهبر و امام مسلمین و خلیفه آنان را می‌کشند و آب از آب تکان نمی‌خورد. به دیگر سخن، شاید عامه مردم نیز به نوعی توان پرداخت هزینه‌های عدالت علی(ع) که با هیچ کس حتی فرزندان خویش مسامحه نمی‌کرد و دست یاران خویش را که کوتاهی در امر دین ورزیده بود، قطع می‌کرد، نداشتند. گله‌ها و شکایت‌های متعددی که علی(ع) از مردم جامعه می‌کند به خوبی ترسیم‌کننده این شرایط است.

حاصل سخن آن‌که علی(ع) حتی اگر در جامعه امروز ما زندگی می‌کرد، چه بسا سرنوشتی جز سرنوشت غم‌انگیز صدر اسلام نداشت. بسیار ساده‌اندیشی و ناپختگی خواهد بود اگر گمان کنیم که جامعه علی(ع) افرادی بی‌دین و ناآشنا با مبانی دینی و دستورهای شرع مقدس بوده باشند. برعکس، در آن جامعه، افراد بسیار بزرگ و صحابه رسول‌الله(ص) بودند که حتی در یک دوران تحت تربیت انسان‌ساز رسول‌الله(ص) به طور مستقیم قرار گرفته بودند. در آن جامعه «سیف‌الاسلام»ها داشتیم؛ کسانی که در گسترش اسلام و در جهادهای فراوانی بعضا هم‌رکاب حسنین(ع) شرکت کرده بودند و بیشترین سهم را در گسترش تصرفات اسلامی داشتند؛ اما بر خلاف بسیجی‌های گمنام و بی‌ادعای جامعه، خود را مستحق امتیازات ویژه و مال و منال و پست و مقام متفاوت از مردم می‌دانستند و طبعا عدالت‌خواهی علی(ع) آنچنان دقیق و شفاف بود که هیچ‌گونه اضافه‌خواهی را به هیچ دلیل نمی‌پذیرفت. آری، اگر دقت کنیم، خواهیم دید که امروز نیز جامعه ما به همان دلایل، تاب عدالت علوی و جامعه موعود مهدوی(عج) را ندارد و شاید برترین دلیل غیبت مهدی(عج) که بنا به روایات امامان معصوم، عدالت علوی را کاملا در جامعه برقرار می‌کند، همین باشد.
اللهم عجل فرجه
 

http://i34.tinypic.com/s3imnn.jpg

 
 

اینم یه شعر زیبای  در مورد مولا علی از مرحوم آقاسی:

ای که هر دم دم ز حیدر میزنی
 بر یتیمان علی سر می زنی
شاهد اقبال در آغوش کیست
کیسه نان و رطب بر دوش کیست
کیست آن کس کز علی یادی کند
بر یتیمان من امدادی کند
دست گیرد کودکان درد را
گرم سازد خانه های سرد را
ای جوانمردان جوانمردی چه شد
شیوه رندی و شبگردی چه شد
شیعگی تنها نماز و روزه نیست
آب تنها در میان کوزه نیست
کاسه را پر کن ز آب معرفت
تا درو جوشد شراب معرفت
باده مما رزقناهم بنوش
ینفقون بنوش و در انفاق کوش
هم بنوش و هم بنوشان زین سبو
لن تنالو البر حتی تنفقوا
جستجویی کن سبوی باده را
شستشویی کن به می سجاده را
ای مسلمان زاده بعد از هر اذان
رکعتی تنهی عن الفحشا بخوان
گر نمازت ناهی از منکر شود
از اذانت گوش شیطان کر شود
هر سحر دست نیایش باز کن
بیخود از خود تا خدا پرواز کن
 بال مرد حق بود دست دعا
لیس لالانسان الا ما سعی

http://www.soog.ir/sound/ali/ali8.jpg

 

http://www.iran4me.com/images/attach/7301w_ghadr85_42.jpg


نوشته شده در پنج شنبه 87/7/25ساعت 10:47 عصر توسط ققنوس نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5   >>   >

:قالبساز: :بهاربیست:

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ