دلمشغولی های من
این دستور معصوم (ع) بیانگر این است که فکر و اندیشه انسان به تنهایی کافی نیست، بلکه باید در این امر مهم به حق تعالی پناه برد و از او استمداد نمود.
از نظر اسلام معیارهای اساسی برای انتخاب همسر چیست؟
یکی از سپرهای قوی برای حفظ دین، ازدواج است. تسریع در امر ازدواج فایدههای فراوانی دارد و تأخیر آن زیانهای بسیار. کمتر عاملی پیدا میشود که به اندازه فساد و انحرافات جنسی، به نوجوانان و جوانان لطمه بزند. این مفاسد لطمه هایی میزند که در کل زندگی و در طول عمر انسان تأثیر نامطلوب دارد. حال که ازدواج مفید و لازم است، باید ببینم معیارهای یک همسر خوب چیست؟
در انتخاب همسر باید متوجه باشیم میخواهیم کسی را انتخاب کنیم که یک عمر در کنار او زندگی کنیم. نباید این مسئله مهم از روی احساسات و بدون دقت و مشورت انجام گیرد، زیرا اگر انسان دچار همسر ناشایست یا نامتناسب و ناهماهنگ شود، کارش بسیار مشکل خواهد بود. مبادا با خود بگوید: فعلاً ازدواج میکنم و اگر در آینده نتوانستیم با هم زندگی کنیم، می توانیم از هم جدا شویم.
برای انتخاب همسر باید معیارهایی داشته باشیم؛ یعنی دختر و پسر، باید ملاکها و میزان هایی داشته باشند و بدانند چه همسری، با چه مشخصات و چه صفاتی میخواهد؟ میتوان ملاکها و معیارها و خصوصیاتی را که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، به دو قسم دسته بندی کرد:
1 - آن هایی که رکن و اساس اند و برای زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند؛
2 - آن هایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.
به طور کلی ملاک های دسته اول عبارتند از:
1 - تدیّن و دینداری : کسی که پای بند دین نیست، تضمینی وجود ندارد که پای بند رعایت حقوق همسر و ادامه زندگی مشترک باشد. اگر یکی دیندار و دیگری بی دین باشد، زندگی آنان روی سعادت را نخواهد دید. سعادت بدون دیانت محال است. اگر هر دو بی دین باشند، باز تضمینی وجود ندارد که رعایت حقوق یکدیگر را بنمایند. البته منظور از دینداری و تدیّن این است که پای بند کامل به اسلام داشته باشند و اسلام را با جان و دل پذیرفته و در عمل به آن کوشا باشند، نه تدین سطحی و بی ریشه و بی عمل.
پیامبر(ص) به شخصی که میخواست ازدواج کند، فرمود: «علیک بذات الدین؛ بر تو باد که همسر دیندار بگیری».
در مورد دیگری فرمود: «کسی که با زنی به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به حال خودش وامیگذارد و کسی که فقط به خاطر زیبایی با زنی ازدواج کند، دراو امور ناخوشایند خواهد دید. کسی که به خاطر دین و ایمانش با او ازدواج کند، خداوند همه آن امتیازات را برایش فراهم خواهد کرد».
دین دار بودن، به این است که دارای صفات ذیل باشد: عفت، حجاب، حیا، نجابت، اخلاق خوب، خوش حرف و خوش زبان بودن، اهل نماز و مناجات، علاقهمند به قرآن و اهل بیت پیامبر(ص)، ترس از خدا داشتن، آبرونگهدار بودن، اسراف کار نبودن و...
2 - اخلاق خوب از ویژگیهای لازم و اساسی برای همسر است. منظور از اخلاق خوب تنها خنده رویی و خوش خلقی نیست، بلکه به معنای اخلاق اسلامی داشتن و نفس را تهذیب و پاک نمودن است.
پیامبر(ص) فرمود: «اذا جاءکم من ترضون خُلقه و دینه فزوّجوه و ان لا تفعلوا تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر؛با کسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید. اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد».
فردی از امام رضا(ع) سؤال کرد: برای دخترم خواستگاری آمده که بد اخلاق است. آیا دخترم را به او بدهم؟ حضرت فرمود: «لا تزوّجه ان کان سیئی الخُلق؛اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده».
نمونه خلاق بد، لجاجت و یکدندگی، تکبر نسبت به همسر، بی ادب بودن، بی وفایی، کینه توزی، سوءظن داشتن، سبکی و هرزگی، کم ظرفیتی و بی تابی، با محبت نبودن و بد چشم بودن است.
3- شرافت خانوادگی: منظور از شرافت خانوادگی، شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه منظور نجابت و پاکی و تدین خانوادگی طرفین است، زیرا ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل ایجاد و یک نسل. در ازدواج و انتخاب همسر معقول نیست که انسان بگوید: من میخواهم با خود این فرد زندگی کنم و کاری به کار خانوادهاش ندارم. لذا پیامبر(ص) فرمود: «انظر فی أی شی تضع ولدک فان العرق دساس؛ نیک بنگر که فرزندت را در کجا قرار میدهی، زیرا نطفه و ژنها و خصوصیات ارثی، خواه ناخواه منتقل میشود و تأثیر میگذارد».
پیامبر(ص) فرمود: «بنگرید چه کسی را به همسری بر میگزینید، زیرا فرزندان، شبیه و مانند دایی هایشان میشوند».باز حضرت فرمود: «ایاکم و خضراء الدمن قیل یا رسول الله: و ما خضراء الدمن؟ قال: المرءة الحسناء فی منبت السوء؛ از سبزههای قشنگی که روی مزبلهها سبز میشود، پرهیز کنید. پرسیدند: مقصودتان چیست؟ فرمود: زن زیبایی که در خانواده پلیدی رشد کرده باشد (پسر نیز همین طور).4 - زیبایی: زیبایی نیز یک امتیاز است و در شیرینی و سعادت زندگی زناشویی تأثیر به سزایی دارد. اگرانسانی، قیافه ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگی را بر او تلخ نماید یا حتی بعد از ازدواج دل به دیگری دهد.
به همسران سفارش شده است که خود را برای هم بیارایند و یکدیگر را اشباع و ارضا کنند تا از انحرافات و مفاسد مصون بمانند.
5 - کفو همدیگر بودن: سنخیت و تناسب و همتایی در علم و سواد و دین و ایمان و فرهنگ و فکر و اخلاق و تحصیلات علمی و سن و مال اگر در تمامی جهات تناسب بیشتر باشد، مشکلات خانوادگی کمتر خواهد بود.هر قدر روحیات دختر وپسر به یکدیگر نزدیکتر باشد پیوند ازدواج آن دو از استحکام بیش تری برخوردار خواهد بود.دختر دیندار باید باشخص دیندار ازدواج کند زیرا دیندار وبی دین به طور طبیعی در مواردی با یکدیگر اصطکاک و در گیری خواهند داشت.فرد تحصیل کرده هم باید با شخص درس خوانده ازدواج کند تا یکدیگر را درک کنند.هم چنین تجربه نشان داده است که وقتی اختلاف سن بین دخترو پسر زیاد باشد پس ازگذشت سالیانی چند استحکام خانواده دچار تزلزل می شود.البته همانندی کامل امکان پذیر نیست و نباید در انتخاب همسر وسواسی بود ، ولی همانندی نسبی لازم است.
ملاکها و معیار و مسائل دیگری که بیشتر مربوط به سلیقه و موقعیت افراد است در دستهی دوم قرار میگیرد و میتوان از آن صرف نظر کردمانند: هم نژاد بودن یا هم شهری بودن یا هم زبان بودن.
شریعت اسلام برای گزینش همسر معیارها و ضوابطی را معین کرده است که زن و مرد (جوانان) در انتخاب همسر باید آن معیارها را مراعات نمایند. در این نوشتار مختصر سعی شده، اصولیترین معیارها و ملاکهای انتخاب همسر شایسته، به جوانان عزیز معرفی شود تا به گونهای همسر برگزینند که با یکدیگر «همتا» و «متناسب» باشند، تا در زندگی مشترک، روابط فی ما بین همسران بهتر، سالمتر، پرجاذبهتر، شیرینتر و با صفاتر گردد. بزرگان و رهبران دینی ما، صاحبنظران، روانشناسان، متخصصان خانواده، شرایط و ملاکها و ویژگیهایی را برای ازدواج موفق توصیه میکنند. این توصیهها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
شرایط و ویژگیهای فردی
مهمترین مسائلی که در ازدواج مطرح میشود، زمان و سن مناسب و میزان رشد فرد برای ازدواج است. در اینباره، سه شرط اساسی را به اختصار میتوان نام برد:
شرط اول: بلوغ جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، ذهنی، فرهنگی و آرمانی.
شرط دوم: داشتن هدف و انگیزه برای ازدواج.
شرط سوم: داشتن اطلاعات لازم در مورد انتظارات، تکالیف و وظایف در زندگی زناشویی.
معیارها و ملاکهای ازدواج
1ـ ایمان و تقوی (کفو بودن)
بدون شک پایبندی به ارزشهای اسلامی، یکی از عوامل مهم خوشبختی در زندگی زناشویی است. ایمان به عنوان یک عامل درونی، افراد را از ارتکاب به اعمال خلافِ انسانی باز میدارد. افزون بر این زن و مرد با ایمان و تقوی، از هر جهت برای تربیت فرزندان صالح، شایستهترند.
بیگمان از مهمترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، همشأن بودن زن و مرد است. اسلام به همشأن بودن زوجین در امر خطیر ازدواج تأکید فراوان کرده و با واژه «کفو» از آن یاد کرده است؛ «کفو» در لغت به معنای شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّی باید از نظر ظاهر و باطن بین زن و مرد شباهت وجود داشته باشد.
مهمترین مرحله شباهت، باید در چهره دینداری جلوه کند به این معنا که به فرهنگ پاک حق، مؤمن هم کفو مؤمنه، و دیندار شبیه و مانند دیندار است.چنان که قرآن کریم میفرماید: «الخَْبِیثات لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطیِّبات لِلطیِّبِینَ وَ الطیِّبُونَ لِلطیِّباتِ...؛(2) زنان خبیث و ناپاک از آن مردان خبیث و ناپاکند! و مردان ناپاک نیز تعلق به زنان ناپاک دارند...» .
در این که مراد از «خبیثات» و «خبیثین» و نیز «طیبات» و «طیبین» در این آیه شریفه چه کسانی هستند، بین مفسران اختلاف است:
1ـ گاه گفته شده منظور سخنان ناپاک و تهمت و افترا و دروغ است که تعلق به افراد آلوده دارد و به عکس سخنان پاک از آن مردان پاک و با تقوا است ، و «از کوزه همان برون تراود که در او است.»
2ـ همچنین گفته میشود «خبیثات» به معنی «سیئات» و مطلق اعمال بد و کارهای ناپسند است که برنامه مردان ناپاک است و به عکس «حسنات» تعلق به پاکان دارد.
«خبیثات» و «خبیثون» اشاره به زنان و مردان آلوده دامان است ، به عکس «طیبات» و «طیبون» که به زنان و مردان پاکدامن اشاره میکند و ظاهرا منظور از این آیه شریفه همین است؛ زیرا قرائنی در دست است که معنی اخیر را تأیید میکند:
الف) این آیات به دنبال آیات «افک» و همچنین آیه «الزانی لا ینکح الا زانیة او مشرکة والزانیة لا ینکحها الاّ زان او مشرک و حرّم ذلک علی المؤ منین»(3) آمده و این تفسیر هماهنگ با مفهوم آن آیات است.
ب) جمله «اولئک مبرئون مما یقولون» در پایان آیه، آنها (زنان و مردان پاکدامن) از نسبتهای ناروائی که به آنان داده میشود، منزه و پاکند، قرینه دیگری بر این تفسیر میباشد.
ج) افزون بر اینها، در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) نقل شده که این آیه همانند: «الزانی لا ینکح الا زانیة اومشرکة» است؛ زیرا گروهی بودند که تصمیم گرفتند با زنان آلوده ازدواج کنند، خداوند آنها را از این کار نهی کرد، و این عمل را ناپسند شمرد.
د) در روایات کتاب نکاح نیز میخوانیم که یاران ائمه (ع) گاه سؤال از ازدواج با زنان «خبیثه» میکردند که با جواب منفی روبهرو میشدند، این بیانگر این است که «خبیثه» اشاره به زنان ناپاک است.(4)
همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ؛(5)پس با زنان پاک ازدواج کنید.»
این پاکی در زنان و مردان در مرحله اول پاکی و پاکیزگی باطن است، که عبارت از ایمان به خدا و قیامت و نبوت و قرآن و ملائکه و متخلّق بودن به اخلاق الهی است.
بنابراین، مرد مسلمان و مؤمن حق ازدواج با زنان غیرمسلمان و غیرمؤمنه را ندارد، و اگر این ازدواج انجام بگیرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شک زاده زنا هستند، و همچنین زن مؤمنه حق ندارد با انسان غیرمؤمن ازدواج کند، زیرا از نظر شرعی این ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.
مؤمن و مؤمنه همکفو غیرمؤمن و غیرمؤمنه نیستند، که اگر این ازدواج باطل صورت بگیرد دری از عذاب قیامت بر روی هر دو باز شده!!
قرآنکریم از ازدواج انسان پاک، یعنی انسان مؤمن با انسان ناپاک به شدت منع کرده است: «و لا تنکحوا المشرکات حتّی یؤمنَّ و لامة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتّی یؤمنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک ولو اعجبکم اولئک یدعون الی النّار و الله یدعوا الی الجَّنة و المغفرة باذنه ویبیِّن آیاته للناس لعلَّهم یتذکَّرون؛(6)با زنان مشرک تا ایمان نیاوردهاند ازدواج نکنید، کنیزان با ایمان از زن آزاد مشرکه بهتر است، اگرچه زیبائی یا ثروت او شما را به شگفتی اندازد.»
و زنان خود را نیز به مردان مشرک مادامی که ایمان نیاوردهاند، ندهید هر چند ناچار شوید آنها رابه همسری غلامان (بنده) با ایمان درآورید، زیرا، یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد مشرک بهتر است، هر چند، مال و موقعیت و زیبایی او، شما را شگفتزده کند. مشرکان دعوت به آتش میکنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مینماید، و آیات خود را برای مردم بیان میکند شاید اهل تفکّر و اندیشه شوند.
بنابراین زن با ایمان با مردی که اهل حق و حقیقت نیست، و در لجنزار انکار واقعیات دست و پا میزند، نباید ازدواج کند. والدین توجه داشته باشند که برای جوان پاک و مؤمن خود، دختری را که منکر اصول الهی است به همسری انتخاب نکنند که شرط اول در صحت ازدواج ایمان زوجین است تا دو نور و دو پاک و دو پاکیزه و دو مؤمن به هم برسند، و از به هم رسیدن آنان ثمرات شایسته و پاک که همان فرزندان صالحند به وجود آیند.
تصور نشود که زیبائی و مال و موقعیّت در مردی که ایمان ندارد، و در زنی که آراسته به حقیقت نیست، موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگی است. البته بر خانوادهها لازم است در مسئله همکفو بودن، سختگیری نکنند، وقتی پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامی، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس همکفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّی خواهد کرد.
درباره مسئله «کفو و همتا» بودن در منابع روایی، روایات فراوانی وجود دارد که به جهت اختصار به ذکر چند روایت بسنده میکنیم:
رسول اکرم (ص) میفرماید: «اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دینَهُ وَ اَمانَتَهُ یَخْطُبُ اِلَیْکُمْ فَزَوِّجُوهُ اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ»(7)کسی که برای خواستگاری نزد شما آمد و نسبت به دین و امین بودن وی رضایت داشتید، حتما زمینه این ازدواج را فراهم نمائید، که منع ازدواج کفو با کفو از جانب شما زمینهساز فتنه در روی زمین و فساد بزرگ است.
آری، سختگیری در ازدواج، و ایجاد موانع، و تکیه بر عادات و رسوم غلط، و پیگیری شرایط سخت، و طلب جمال و ثروت و مقام، از طرف خانوادهها برای پسران و دختران خود، علت ازدیاد استمناء، لواط، زنا، فشارهای عصبی، و بیماریهای روانی در دختران و پسران است، و این همه فتنه و فساد، عواقب و توابعش در دنیا و آخرت گریبانگیر آن پدران و مادران و اقوام و خانوادههائی است که در مسئله ازدواج سختگیری میکنند.
«جُوَیْبِر» مردی است که از یمامه به مدینه آمده و مسلمان شده بود. او مؤمنی متعهد، ولی در عین حال سیاه پوست، کوتاه قد، مستمند و بیخانمان بود. روزی پیامبر(ص) به او فرمود: «چرا ازدواج نمیکنی؟» عرض کرد: «چه کسی به این بینوا زن میدهد؟» فرمود: «اسلام، هر خوار و ذلیلی را عزیز کرده است.» نزد «زیاد بن لُبَیْد» که از اشراف انصار است، برو و دخترش را خواستگاری کن. جویبر نزد زیاد آمد و از قول آن حضرت دختر او را خواستگاری کرد. زیاد گفت: «ما دختران خود را فقط به همردیفان خود از انصار میدهیم و با آنها وصلت میکنیم». جویبر، نزد پیامبر(ص) آمد و جریان را عرض کرد؛ آنگاه حضرت به «زیاد» فرمود: «ای زیاد! جویبر مؤمن است و هر مرد مؤمنی، کُفو زن مؤمنه و هر مرد مسلمانی کُفو زن مسلمان است.»(8)
ایمان و تقوا در پسر و دختر مایه همکفویست، و بر پدران و مادران و خانوادهها واجب اخلاقی است، هر چه زودتر و سریعتر و با آسانگیری کامل و پرهیز از شرایط غیرالهی و سنن غیراخلاقی زمینه ازدواج دو همکفو را فراهم آورند، تا رضا و خوشنودی و رحمت و لطف حق را نسبت به خود جلب کنند.
امام باقر (ع) میفرماید: «ما مِنْ رُزْءَة أَشَدَّ عَلی عَبْد اَنْ یَأْتِیَهُ اِبْنُ اَخیهِ فَیَقُولَ زَوِّجْنی فَیَقُولَ لا اَفْعَلُ أَنَا أَغْنی مِنْک»(9)مصیبتی از این شدیدتر نیست که جوان مؤمنی دختر برادر مؤمنش را خواستگاری کند، و پدر دختر پاسخ دهد، من از این ازدواج عذر میخواهم، زیرا تو از نظر مالی در رتبه من نیستی!
در مسئله ازدواج عصبیّت قومی، شهری، قبیلهای نباید لحاظ شود، زیرا اینگونه تعصّبات در آئین الهی مردود شناخته شده و باطل اعلام شده است.
فقر و غنا، این شهر و آن شهر، این قبیله و آن قبیله را ملاک ازدواج قرار ندهید، مردان و زنان همه و همه دختران و پسران یک پدر و مادرند، و برای هیچ یک بر دیگری، جز به تقوا و پرهیزکاری امتیاز نیست.9بنابراین، باید توجه داشت که مراد از کفو بودن زوجین، همسطح بودن در مسائل اقتصادی نیست، بلکه مقصود همسویی بینشها و باورهای دینی و پایبندی عملی آنان به ارزشها و معارف الهی است؛ و گرنه شخص همین که بتواند مخارج زن و فرزندش را بپردازد و از نظر دینی باهم، همعقیده باشند، کفوند. لزومی ندارد که اگر زن ثروتمند است، مرد نیز حتما ثروتمند باشد؛ از همینروست که امام صادق (ع) فرمود: «الکفو ان یکون عفیفا و عنده یسار»(10)شرط کفو بودن این است که عفیف باشد و بتواند مخارج اهلش را بپردازد. بر همین اساس، پسران و دختران خداباور و پاک اندیش در آرزوی داشتن همسری مؤمن و نیک سیرت و عامل به ارزشهای قرآنی هستند. چنین گرایشی در امر ازدواج، برخاسته از نهاد پاک و فطرت کمالجوی انسان است و خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان و متقیان با یکدیگر میداند.(11) پیامبر اکرم(ص) دراینباره میفرماید: «مَن تَزَوَّجَها لِدینِها جَمَعَ اللّه لَه ذلک»(12) کسی که به خاطر دین و ایمان زنی، با او ازدواج کند، خداوند نیز دنیایش را برای او فراهم میکند.
در روایت آمده که فردی به امام حسن(ع) عرض کرد: دختری دارم، میخواهم بپرسم که، او را به ازدواج چه کسی درآورم؟ حضرت فرمود: «زوجها من رجل تقی، فانه ان احبها اکرمها، و ان ابغضها لم یظلمها»(13)برای همسری دخترت مردی باتقوا و مؤمن انتخاب کن؛ زیرا اگر او را دوست بدارد، اکرامش میکند و اگر از او خوشش نیاید، به وی ستم روانمیدارد.
به یقین اگر پدر آینده برای هر خانواده که به عنوان مدیر خانواده محسوب میشود، فردی با ایمان و صالح باشد، همسر و سایر اعضای خانواده را در پرتو مهر و محبت که ریشه در ایمان او دارد قرار داده و در اثر شایستگیهای معنوی خویش، کانون خانواده را به محیطی أمن و باصفا تبدیل نموده و زمینه رشد و تربیت فرزندانی با ایمان و مسئولیتپذیر را فراهم خواهد.(14)
عفت و پاکدامنی، امانتداری، وفای به عهد، تقیّد به امر به معروف و نهی از منکر، رعایت حقوق دیگران، اجتناب از ظلم و تعدّی، حجاب و دوری از نامحرم، نجابت و حیا از جمله صفاتی است که میتواند دلیل روشنی بر ایمان و تقوای هر شخص باشد.
نکته شایان توجه این است که اگر میبینیم اولیاء الهی دستور دادهاند که با متدینین و معتقدین به خدا ازدواج کنید(15)و یا در آیات و روایات اسلامی از ازدواج با کفار حربی چه به صورت دائم و چه به صورت موقت نهی شده است و از ازدواج با کفار اهل کتاب به طور دائم ممنوع گردیده است، همه این تأکیدات و توصیهها و فرامین به خاطر همین مسئله اعتقادی و کفو بودن زن و شوهر است زیرا دین، اصول زندگی و اخلاق، رکن بهزیستی است.
به هر حال، زن و مرد با ایمان و تقوا، شایسته یکدیگرند و در صورت ازدواج، سعادتمند خواهند شد.
ازدواج شایسته هماره مایه آرامش روح و روان و آسایش جسم و جان است. قرآنکریم میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجا لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً اِنَّ فی ذلِکَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون»(16) و از نشانههای اوست که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در
کنار آنان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ همانا در این کار، نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند.
اگر مرد و زنی که همشأن نیستند، اقدام به ازدواج نمایند، نگرانیها و ناراحتیها و اختلافات فراوانی در زندگی خانوادگی دامنگیر آنان خواهد شد. مگر این که یکی همرنگ دیگری شود و با بیاعتنایی به معیارهای اصولی، بنیان خانواده را بنا کنند، که البته چنین زندگیای همانند ساختمانی است که پایه آن را کج بنا نهادهاند و هرلحظه احتمال ریزش دارد. افزون بر اینها، دو همسر میخواهند یک عمر با هم زندگی کنند، و در همه فراز و نشیبهای زندگی یار و غمخوار یکدیگر باشند. ازاینرو، تحت تأثیر افکار و عقاید یکدیگر قرار خواهند گرفت و روحیات پسندیده و یا ناپسندشان به یکدیگر منتقل میشود. همسر دیندار سعی میکند همسرش را به عمل صالح و خداباوری و خدا ترسی، تقوا، اخلاق نیک و ترک گناه تشویق و ترغیب کند و از نافرمانی و سهلانگاری در دستورات و احکام خدا باز دارد؛ او را به انجام مقررات و آداب و رسوم مثبت اجتماعی تشویق و از خرافهپرستی و موهومات باز دارد؛ مال، آبرو و حرمت یکدیگر را حفظ کنند؛ اما همسر بیدین، چه بسا زن یا شوهر را با محبت کاذب، تفریح، مجالس مهمانی و شبنشینیها و یا حتی اجبار و تهدید، منحرف کرده و از او فردی بیقید و لاابالی میسازد و از آنجا که زن و مرد تحت تأثیر محبتهای یکدیگرند و به خاطر رضامندی همدیگر سعی در جلب رضایت و تشدید وابستگی و دلبستگی، به خود دارند، چنین تحولات و تأثیراتی به دور از انتظار نیست.
2ـ اصالت و نجابت خانوادگی
خانه و خانواده، نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و حضانت قرار میدهد. ازاینرو، بیش از سایر محیطهای اجتماعی، در رشد و تکامل فرد تأثیر دارد و کودک پیش از آنکه از اوضاع اجتماعی خارج متأثر گردد، تحت تأثیر خانواده قرار میگیرد.
آغاز بیشتر عادتها و نظریات فرد از خانه شروع میشود که یک نظر اجمالی به این عادات و نظریات، اهمیت تأثیر خانواده را بسی روشن خواهد ساخت. عادتهایی از قبیل: طرز غذا خوردن، سخنگفتن، راه رفتن، روشهای عادی،
رفتار با دیگران، همچنین نظر فرد نسبت به حقوق دیگران و ... همه را شخص از محیط خانه و خانواده کسب میکند.
اصالت و شرافت خانوادگی زن و مرد، یکی از اساسیترین ملاکهای ازدواج، به ویژه در جوامع اسلامی است. کلمه اصالت از اصل گرفته شده و اصل به معنای ریشه آمده است. یعنی زن و مرد از خانوادههایی باشند که دارای اصل و ریشهاند.
شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین زوجین در زندگی، نقش اساسی را ایفا میکند و میتواند ملاک قابل اعتمادی برای چگونگیتربیت فرزندان و ارتباطات متقابل در زندگی زناشوییتلقیشود.
توصیههای اسلام در اینباره آن است که تا حد امکان، خانواده همسر پاک و عفیف باشند؛ زیرا اخلاق و رفتار خانواده، جنبههای عقلی آن از لحاظ هوشمندی و کودنی و زمینههای اعتقادی آن، در زندگی جدید و نسل، اثر میگذارد.
از دیدگاه قرآن، زنان فقط وسیله ارضای غریزه جنسی نیستند، بلکه آفریدگار جهان آنان را به گونهای آفریده که وسیلهای برای بقای نسل و حفظ حیات نوع بشر و مرکز ثقل پرورش و تربیت فرزندان صالح و شایسته باشند:
«نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ اَنّی شِئْتُمْ وَ قَدّموا لاَِنْفُسِکُمْ»(17) زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، میتوانید نزد آنان بروید و (سعی نمایید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید!
قرآنکریم در این آیه شریفه، زنان را تشبیه به کشتزار نموده و میفرماید: «نِسائُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ؛ زنان شما مانند کشتزاری برای شماها هستند». زیرا کشتزار است که بذر را پرورش میدهد و به ثمر میرساند.
در اینجا ممکن است این سؤال مطرح شود که اسلام نسبت به زنان بیاحترامی کرده و آنان را از مقام انسانی؛ تنزّل داده است. ولی غافل از این که با طرح این مسئله معلوم میشود قرآن بقای نسل بشر را منوط به وجود زن میداند و معتقد است اگر زن نبود، بذر مردان بزرگی که تاریخ بشر و دنیا را عوض کردهاند، به ثمر نمیرسید.
نطفه، ماده اولیه تشکیل دهنده جنین از جنبهها و خصایص وراثتی والدین و حتی اجدادشان متأثر است. اگر آنها ناسالم باشند، امیدی به اصلاح فرزند نیست؛ مگر در مواردی بسیار نادر.
اگر خانواده را به درختی تشبیه کنیم، فرزندان به منزله بار و بر آن هستند و اگر به یک زمین تشبیه نماییم، فرزندان به منزله گیاهان آن میباشند، و روشن است که هر درختی میوه سالم و شیرین نمیدهد و هر زمینی لاله و سنبل برنمیآورد.
برخی از درختان میوه تلخ و ناسالم و بعضی از زمینها خار و خس میپرورانند.
قرآنکریم دراینباره میفرماید: «والبلد الطیب یخرج نباته بأذن ربه و الذی خبث لایخرج الّا نکدا کذالک نصرف الآیات لقوم یشکرون»(18) گیاه سرزمین پاک به فرمان پروردگارش میروید، و زمینهای ناپاک (گیاه آن) جز به سختی در نیاید، بدینسان آیهها را برای گروهی که سپاس میدارند گوناگون میکنیم.
و نیز در آیهای دیگر میفرماید: «مگر ندیدی خدا چگونه مثلی زد، سخن نیک همانند نهال نیک است که ریشهاش در زمین و شاخهاش در آسمان است، همیشه به اذن پروردگارش میوه میدهد.
خداوند برای مردم این گونه مثل میزند، تا شاید پند و اندرز گرفته و متذکر گردند.»
:قالبساز: :بهاربیست: |