دلمشغولی های من

به دقت گوش کن...
اینجا همه چیز بی صداست...
زمان پیوسته در حال گذر است...

آیا تا به حال کسی پرسیده چرا اینقدر ساکت و آرام می گذرد؟
به خودت سخت نگیر، پاسخ این سوال ساده است.

عشق همچو آواره ای سرگردان و بی هدف در شهر پرسه می زند تا شاید در آخرین لحظات، کلید خوشبختی را به چشمانی پاک و معصوم هدیه کند.



آری دیگر عشق نیست تا از برکت لحظات شیرین دوست داشتن، گذر زمان را حس نکند...
باور برایت سخت است، نه؟ این روزها بازار تهی خرید و فروش عشق پر رونق است.

راستی اگر می خواهی نشان عاشقی را پیدا کنی، آن را فقط در نگاه خسته ی پدر بزرگ و مادربزرگ جستجو کن...



جایی که سالهاست حرص و طمع دفن شده ...

چه زیبا که در خانه شان، آرامشی پر رمز و راز حکمفرماست...

سکوت فریاد دل من است...
فقط تو باورش کن...

 

نوشته شده در پنج شنبه 87/7/25ساعت 10:47 عصر توسط ققنوس نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ