دلمشغولی های من
روز چهارشنبه 29 خرداد ماه سی و یکمین سالروز درگذشت استاد بزرگ و متفکر معاصر دکتر علی شریعتی بود. کسی که همیشه در ذهن اهل تفکر مثل یه ستاره می درخشه. نه تنهت در یاد اساتید منطق و فلسفه بلکه در ذهن عموم مردم.
انقدر زبان استاد شیوا و روان هست که حتی بسیاری از نوشته های ایشون بر زبان اهل دل و دوستداران عشق و دوست داشتن هم جاریست.
به یاد استاد یکی از نوشته هاشون رو که خیلی دوست دارم اینجا براتون می نویسم ، امیدوارم که شما هم لذت ببرید.
شگفتا وقتی که بود نمی دیدم
وقتی می خواند نمی شنیدم؛
وقتی دیدم که نبود
وقتی شنیدم که نخواند؛
چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال ، در برابرت می جوشد و می خواند و می نالد ، تو تشنه آتش باشی و نه آب ....
و چشمه که خشکید...
چشمه که ، از آن آتش ، که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت و آتش کویر را تافت و در خود گداخت و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید ...
تو تشنه آب گردی و نه تشنه آتش ،
و بعد عمری ...
گداختن از غم نبودن کسی ، که تا بود از غم نبودن تو می گداخت!...
و تو آموختی که آنچه دو خویشاوند را در غربت این آسمان و زمین بی درد دردمند می دارد و نیازمند و بی تاب یکدیگر می سازد دوست داشتن است ...
دوستای گلم خیلی خوشحال می شم که شما هم هر کدومتون که این بلاگ رو خوندیدی به یادگار جمله ای از شریعتی که تو یادتون هست رو اینجا حک کنید که به یادگار بمونه
:قالبساز: :بهاربیست: |