سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دلمشغولی های من

 

دعای روز بیست و چهارم 

 

 اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ فیهِ ما یُرْضیکَ

 

 خدایا از تو خواهم در این ماه آنچه تو را خوشنود سازد

 

وَاَعُوذُبِکَ مِمّا یُؤْذیکَ وَاَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاَِنْ اُطیعَکَ وَلا

 

و پناه برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم در آن توفیق برای اینکه

 

 پیرویت کنم و اَعْصِیَکَ یا جَوادَ السّآئِلینَ

 

نافرمانیت نکنم ای بخشنده به خواستاران

   

ای پروردگار بزرگ 

  

ای پروردگار بزرگ . ای بیدار در خوابهای ما . ای آشکار در پنهان ما .هم اکنون که دست

 

 به بالا آورده ایم و از اعماق دل در کران کهکشان ها بر وجود لایتناهیت دعا می کنیم


و با تمام کوچکی خود ، خداوندیه بی پایانت را بانگ می زنیم ... بر ما اجابتی کن

 

 دعاهایمان را. خداوندا در چنین شبهایی بیدارم و بر زبانم ذکر نامت و ذکر صاحب

 

 عدل دارم ...


ای مطلق بر وجودم چیز نا وجودی در عالم ناتوانی در وصفت ، تو را صدا می کند،

 

 ای آنکه از درون دل عذاب، آسایش و آرامش را متولد میکنی. ای خدایی که بر من منت

 

 بندگی نهادی و اجازه سجده بر بارگاه ملکوتیت را می دهی . ای نیاز نیازمندی چو من .

 

ای زیبای ساکت من... ای حقیقت خلوت من. ای تفکر وجود من.

 

 ای قدرت مطلق. ای صاحب بر امور من. ای مالک شبهای خسته من . ای مالک روح و

 

جسم من. ای آنکه از هر که بگریزم بر خانه پر امید تو پناه می آورم. ای در شبهای

 

 قدر. ای شنونده دعاهای من .ای آنکه بی پاسخ نگذاشته ای هر آنچه خواستم.

 

 ای آنکه هنوز هم معجزه می کنی . ای آنکه شرمسارم از آن چیزی که به من

 

 دادی و من ندیدم و شکرت نکردم. ای نگاهدارنده مسافران غریب عرفانت. ای

 

 موسیقی بی کلام عشق. ای رود زلال روح من. ای خداوند شایسته خداوندی.


تو را به این شبهای عزیز ، تو را به زمزمه های عاشقانه من، تو را به نجوای عاشق با دل

 

تنهایش، تو را به نام بزرگ مردی که در این شبها نامش به خدا می ماند و شفایش به

 

 بزرگان دیگرت، تو را به آن لحظه ای که مرا خلق کردی.در من قرارده عشق علی را ...


ای خدای بزرگ و یکتا تو خود از اسرار شبانه من از گریه های در بغز روییده من و از

 

دل عاشق من آگاهی . بنده خوبی نبوده ام و جز گناه چیزی در چنته ندارم .


با دستان خالی و یک دنیا امیدواری به تو پناه آورده ام .می گویند غیر ممکن است ...


از دست رفته ای دارم و چشم به راهم و اشک هایم بی اختیار سرازیر .


چشم به راهم و منتظر . دیگر راهی را بلد نیستم و دیگر امیدی برایم نمانده است .

مریضی دارم . نه دوایی و نه درمانی . دست بر سر مانده ام و تنها .


مریضی که در زندگی بسیار سختی کشیده همسر شهید است و مادر شهید

 

آه خدایا فرصتی نیست و راه چاره ای نمی دانم ...می گویند غیر ممکن است .


آه خدایا من فقط تو را می شناسم و بس . مگذار امیدمان را

 

را از دست بدهیم . مگذار تنها دخترش تنهاتر شود(دختر داییم)...

 

نمیتوانم نگاه پر از درد دخترش را ببینم و دم نزنم ای کاش می توانستم یاری اش دهم

 

 دلم به عشق تو خوش و پشتم به وجود تو گرم است .خدایا مریضم را تو درمان کن

 

ای تمام معنی هر چه زیبایی است ای خالق بوی خاک پس از باران.

 

مریضان را تو درمان کن


 

خداوندا ما را به رحمتت مورد قضاوت قرار ده نه به عدالتت چرا که رسوای جهانیم ...

  

خدایا همه مریض ها رو شفا بده ... آآآآآآآآمین

 

 


نوشته شده در سه شنبه 87/7/9ساعت 3:32 عصر توسط ققنوس نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ